امروز خواهرم رفت تهران و جالبه که تمام مدتی که تهرانه تا برگرده بهم اس میدیم اونم نه فقط عشقولانه در هر زمینه ای مشاوره کاری تحصیلی تقاضای پول و حتی فحش
من امشب رفتم تو وبلاگ خانم معلم چرا ادما اینقد سختی میکشن؟
کاش یکم مشاوره بلد بودم
این روزا داره یه اتفاقایی میافته که چندبار پیش نویس کردم اما اینجا که قرار نیست به ایندگان برسه گیرم که نوشتم کی میاد بخونه؟
قراره یه سرمایه جذب کنم 60میلیون میخوام خونه بخرم
حس میکنم یکی که نباید این وبلاگو میخونه ازش میخام نخونه
از من به فاطی که اومده بود خونه ما واسه امتحان هنرستان کامپیوتر یاد بگیره عزیزم اصلا خوب نیست ادم فایلای خصوصی بقیه رو بخونه میشه لطفا نخونی؟
میدونم خود کنترلی کار سختیه ولی تو جوونی الان باید یاد بگیری سعی کن اصلا نیای اینجا
بهر حال دوست ندارم حرفای کاملا خصوصی و وجه دوم شخصیتم اینجا اشکار بشه
شاید ازدواج کنم
هههههههه الان دارم سرخ و سفید میشم بعدا میگم چطوری داستان داره مفصل
شما نویسنده خیلی خوبی میشی.توصیه میکنم اگه یک کتاب رمان بنویسی جزو پرفروشترین کتابای سال بشه
برای قسمت آخر مطلبت هم مبارک باشه
ای توبه من که چیزی ننوشتم هنوز
ایشالا مبارکهههه ...
هییییییی
حالا بذا بیان بگیرنمن
اینقدر سوتی دادم که نگو